اما اگر دشنام و بهتان نارواست و بنا به فتواي عقل و شرع محكوم است از چه روي زشتترين اتهام و بهتان شايد در تاريخ پارلمان ايران آن هم به نماينده جمهور ملت روا داشته شد؟ مگر مفتري نميدانست كه قانون مجازات اسلامي و سرمايه اجتماعي ملل و نيز ادب ايراني، اهوا هاي او را بر نخواهد تابيد پس از چه روي حرمت و حياي اسلامي و ايراني را آن هم نزد خانه ملت زير پا نهاد و گفت آن چيزي را كه قلم از بيان مجدد آن حتي براي طرح مسئله و بازسازي يك گزاره پرسشي، شرم دارد. در اين گفتار كوتاه بر آن نيستم تا اثبات كنم كه زشتترين بهتان در تاريخ سياسي ايران و چه بسا جهان به يكي از خدومترين منتخبان جمهور و حتماً جمهور اسلامي گفته شد كه تصورش موجب تصديق است. من بر آن نيستم كه اين بيان را ننگ تاريخي مجلس هشتم و ننگ آنهايي ارزيابي كنم كه نشستند، خموشي پيشه كردند و بر اين سقوط و انحطاط ادب پارلماني و اخلاق سياسي كارگزاران تحفظ پيشه كردند، تازه فهميدم كه چرا امام خامنهاي روحي فدا در بيانات اخيرشان از ضرورت تقواي كارگزاران، صفحه جديدي گشودند و... ، پس اگر چنين است نيازي به برهان در مذمت و زشتي بهتان نيست.
... پس اگر مفتري از صحت عقل و سلامت مزاج برخوردار است از چه روي چنين گفته و در خانه ملت چنين كرده است؛ زيرا اگر ادب سياسي و سلوك تقنيني و ديواني در محل عصاره فضايل ملت چنين باشد، وضع رسانه و كارخانه و احزاب و مدرسه و دانشگاه از پيش معلوم است. نگارنده اما بر آن است كه مقام اخلاق در كارخانه و مدرسه و دانشگاه و حتي در ازدحام مسافران مترو و كوچه و بازار و خيابان جامعه ديني ما نه تنها به درجه انحطاط ادبيات برخي كارگزاران سقوط نكرده بلكه شرافت، نجابت و متانتاش بسيار فراتر از آن است، گو اينكه ملت همانطور كه در سياست بصيرتر و رشيدتر از كارگزاران بوده و هست در ادب و آئين گفتوگو و مروت نيز چنين است، كي و كجا كسب و كار ما چنين است؟ كي و كجا مردمان ما چنين ميگويند. آيا رانندگان ما با مسافران خويش چنيناند و يا دانشجويان و اهل خرد ما بين خود و مدرسانشان اينگونهاند؟ اگر هم كاستياي وجود داشته باشد حتماً با بحران اخلاق سياسي در بين برخي كارگزاران ما فاصلهاي بس طولاني دارد، پس اگر چنين است مفتري و بهتان زننده به نماينده جمهور، چگونه با چنين شهامتي به ثبت يك ركورد تاريخي در آفرينش لمپنيزم پارلماني مبادرت كرده و يا بهتر است بگويم وي اين گستاخي! را از كجا تأمين نموده است؟ نگارنده معتقد است ملاحظات گفته شده، تصريح واضحات و تكرارش جز ملال و توليد اندوه ثمري ديگر ندارد اما اگر بتوانيم از جعبه سياه دشنام آخر به رئيسجمهور رمزگشايي كنيم خواهيم توانست مسير پيشروي را بهتر بشناسيم و به اهل خرد بشناسانيم:
او در پارلمان دشنام داد زيرا بر آن بود تا صداي او را همگان بشنوند و چنين نيز شد، زيرا همه در داخل و خارج شنيدند آنچه را او مأمور به گفتناش بود.
او بايد حرف جديدي ميگفت و نه فقط جديد ميگفت كه بايد همه را متحير و شگفتزده ميكرد و با ادعاي «تأسيس كاباره» از سوي نماينده جمهور چنين كرد اما اين حرف جديد كه با شگرد تكنيك «شوك» و«بهت» گفته شده چيزي را ميخواست اندازهگيري كند و تراز جديدي را بر چشماندازي نو ترسيم نمايد.
به نظر نگارنده، دشنام آخر، بيش از همه كمك كار مخالفان اصولگرا و ناجي ورشكستگان سياسي ايران در چشمانداز جمهوري يازدهم است، دشنام آخر بيش از آن كه در تمناي حجاب بانوان باشد، سوداي سياست و قدرت دارد. چه اين كه مفتري در همان حال كه بهتاني محيرالعقول بر منتخب جمهور وارد كرد، در آستانه فتح خرمشهر، سپاه عزيز را هم، همچون گذشته لگدكوب اهواي خويش نمود. به گمان من، او در بهتان آخر خواسته يا ناخواسته، ناجي سركردگان و ساكتين فتنه در چشمانداز دو انتخابات است، انتخابات داخلي مجلس نهم و انتخابات جمهوري يازدهم. در بهتان آخر دو تكنيك نيز مستتراً وجود دارد؛ نشان دادن عدم اجماع براي دفاع از منتخب جمهور در سياستورزان همانا نخستين تكنيك است و نشان دادن وادادگي و نقار و تفرقه در اضلاع اصولگرايان براي دفاع اصولي از منتخب سوم تير تكنيك دوم به شمار ميآيد. يكي ديگر از ثمرههاي تحليل هرمنوتيك دشنام و بهتان تاريخي به رئيس جمهور آن است كه ببينيم كدامين گروهها و كدامين رجال از آن سود ميجويند. من اما براساس اين تحليل هرمنوتيكي بر آنم كه زشتترين بهتان تاريخ سياسي ايران به دكتر احمدينژاد، رقباي سوم تير، ناكامان انتخابات و دشمنان نظام اسلامي و ايران را مشمول بيشترين سود و سودا كرده و حتي كمترين اثري به حال ديانت و شريعت مردمان نداشته است.
علاوه بر اين نگارنده بر آن است كه اتاقهاي فكر اهالي فتنه بر آن هستند تا با مديريت عناصر نفوذي خويش و در ائتلافي با ساكتين فتنه در پناه برخي مدعيات به ظاهر اسلامي و ديني، حال كه نتوانستند از دو قطبي سياست در قريب به هشت سال اخير طرفي بربندند و در پشت دروازههاي بصيرت ملت زمينگير شدند اكنون بر آنند تا دو قطبي جديدي را در تراز جمهوري يازدهم زير تابلوي حجاب طرحبندي كنند، آنها تلاش خواهند كرد اين فريضه را كه با جان و نهاد باطني ايرانيان پيوند دارد، در بگومگوهاي اجتماعي وارد كرده و شانس خود را براي بازگشت مجدد به هندسه سياست آزمون كنند.
اگرچه سال پاياني دولتهاي ايراني در 16 سال اخير سال زد و خورد سياسي رقبا با دولت مستقر است و برخي رندان و بازاريان سياست، دفاع از دولت مستقر را به دور از عقلانيت مينمايانند، اما اين سرباز كوچك ولايت با ابتناي بر خط امام(ره) و رهبري حكيم نظام بر خويش فرض ميداند تا ضمن اعلام برائت از ظاهر زشتترين بهتان به منتخب جمهور در تاريخ سياسي ايران و بلكه جهان، چيستي و هرمنوتيك آن را با افكار عمومي در ميان بگذارد، زيرا حمايت قاطع اما اصولي از احمدينژاد در برابر اين ظلم و بهتان تاريخي علاوه بر اينكه دفاع از كرامت انسان، خادم ملت و رئيس جمهوري اسلامي ايران است، توجه به مواعظ مولوي اخير رهبر فرزانه انقلاب در ضرورت تقواي كارگزاران و مسئولان و نيز همبستگي اصولگرايانه براي جلوگيري از ورود ليبرالها و محافظهكاران و يا ائتلاف اين دو براي حصول به هندسه سياست و قدرت خواهد بود، پر واضح است كه اين غيرت ملي و دفاع از مظلوم در برابر بهتان شگفتآور تاريخ سياسي ايران و بلكه جهان ربطي به كاستيهاي رايج در يك دولت ندارد.
٭ عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس
نظرات شما عزیزان: